Bad_Life

تماشای “Bad Movie” یکی از لذّات عشّاق سینماست. Bad Movie فیلمی است که کارگردان، آن را با تمام وجود ساخته و گمان می کند شاهکاری هنری خلق کرده اما نمی داند که فیلم به هر دلیلی از جمله نشناختن مدیوم سینما، امکانات ضعیف یا ... فاجعه از آب درآمده. این جهل مرکب که از طرفی زاییده ی ایمان کارگردان نسبت به اثرش و از طرف دیگر ناشی از ضعف ساختاری فیلم است، کمدی مبتذلی می آفریند که از کمدی های گیشه ای زردتر و خنده دارتر است. "اخراجی های 3" به کارگردانی مسعود ده نمکی در سینمای ایران و "اتاق" به کارگردانی تامی وایزو در هالیوود مصادیق اتم و اکمل Bad Movie ها هستند. اشتباه نکنید فیلم هایی مثل "خالتور" یا "آس و پاس" هنوز به درجه Bad Movie نرسیده اند(!) چون کارگردانان چنین فیلم هایی می دانند آثارشان، فیلم نیستند و صرفا برای گیشه های مبتذل ساخته شده اند.

گاهی در زندگی اسیر اعتقادات و افکاری می شویم که وقتی سالها بعد به یاد آنها می افتیم، نمی توانیم جلوی خنده مان را بگیریم. این تمسخر اما بیشتر از آن که لایق آن اعتقاد کذا یا گونه گونی افکارمان باشد، در خور این اسارت و جمود است، چه این که تطور افکار و احوال، فطرت و طبیعت زندگی انسانی ست اما جمود و تحجر در تناقض با روح زندگی ست. و هم این تناقض است که آن موقعیت کمیک را می آفریند.

یکی از ممیزه های بارز حضرت حافظ درک و شناخت تناقضات کمیکی است که از فرط تکرار در جامعه و زندگی روزمره، برایمان عادی و طبیعی شده است. ریا، ظاهرگرایی، تکبر، غرور و ... از جمله این رفتارهای کاریکاتوری اند. این رفتارها بیش و پیش از آن که زشت و زننده باشند مضحک و خنده دارند همان طور که به زیبایی در کارتون شازده کوچولو محصول 2015 سینمای فرانسه به تصویر کشیده است.

شب قدر بود و خدمت یکی از بزرگان بودم. حضرتش در باب اعمال و اذکار و اوراد شب قدر و فلسفه آنها سخن به میان آورد و از قدر و منزلت زهاد و عباد گفت و سر آخر، هم او، برگی رو کرد از حافظ عزیز تا هم پرده از رخ گنج دعا و نیایش بر کشیده باشد و هم حجاب ظاهر پرستی و ظاهر گرایی را دریده باشد. یادم هست نوازش نهیب این بیت، تبسم تلخی بر لبانم ماساند و تلخی اش شب قدرم را شیرین کرد:

تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد / هر دلی از حلقه‌ای در ذکر یارب یارب است

و حالا که قدحی نوشیدیم چرا خم می این غزل را تا آخر سر نکشیم:

https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh31/