تذکرة الاولیاء نوشته ی عطار نیشابوری کتابی است شیرین و نغز که به معرفی اولیای الهی، شرح حال، زندگی و مرامشان می پردازد. این کتاب تیمناً و تبرکاً با شرح مختصری از حال و مرام امام صادق شروع شده و به امام محمد باقر علیهما السلام ختم می شود. سال ها قبل جناب امیرخانی گفته بود اگر بخواهیم اخلاق را به جامعه بازگردانیم باید خواندن گلستان سعدی را اقامه کنیم و چنانچه بخواهیم به آیین جوانمری بازگردیم می بایست تذکرة الاولیاء عطار را به پای داریم.

غرض از معرفی مختصر تذکرة الاولیاء این بود که بگویم اگر بخواهیم تذکره کدنویسان ایران را بنویسیم احتمالا یکی از آنها دکتر خسروی مدیر عامل شرکت دانش بنیان شهاب خواهد بود و اگر بخواهیم شرح حالی برایشان بنویسیم احتمالا چنین است که در ادامه خواهد آمد: 

آن پخته ی سوخته و افسرده ی افروخته، آن بریده از خلعت های دنیوی، آن به دنیا آمده در ملک رضوی، آن دشمن با خاندان پهلوی، آن مرید خمینی موسوی، شیخنا دکتر حسین خسروی اعظم کدنویسان و اکبر الگوریتم دانان بود و مدیر عامل شهاب دش کو دات کام بود و مدیر ذوالگروهین بود و یگانه برنامه نویسی عهد بود و شیخ پلاک خوانی وقت بود.

نقل است که پای پیاده همی تا نینوا برفتی. میانه ی راه یکی شیخ بدیدی که بر آب قدم میگذارد همی فرمود بسی سهل است. صعب آن باشد بدون اینترنت و حتی بدون IDE بلکه در Note Pad کد نبشتی. شیخ گفتا بزرگان نیز چنین نتوانند! شیخ ما لپ تاپ از دستش بگرفت و کد بزد. پشم جمله مریدان بریخت!

گویند از نوجوانی بصیرتی نافذ داشت چونان که در مسجد دیار خضری به سمتی نماز می گذارد و دیگران به سویی. شیخ مسجد از او بپرسید این چگونه حالت است؟ ندا در داد حالتی و بصیرتی دست داده است که گویی قبله را و کعبه را می بینم. ‌و نیز می بینم که در وقتی که ۱۳۸۸ سال از هجرت بگذشته، فتنه ای برپا خواهد شد که در سمتی شیخی است که هرچه بگوید صحیح است حتی باطل و در دیگر سو شیخی است که هر چه بگوید باطل است حتی صحیح و من در آن سال حدیثی خواهم گفت که الحق مع السید علی و السید علی مع الحق و بر بصیرت یاران خواهم افزود. شیخ مسجد گفت او را به حال خود واگذارید که او به هر سمتی نماز گذارد نمازش اداست و ما به هر طرفی اقامه کنیم نمازمان قضا.

نقل است که در رندی مرتبتی بس رفیع داشت. گویند که در مکتب خانه صنعتی شاهرود و در مجلس شبکه های عصبی به حدیثی در رسیدند و حضرتش فرمود تفسیر این حدیث را به وقتی دیگر می سپاریم و چون آن وقت در رسید شیخ ما فرمود تفسیر این حدیث گفته آمد و به روی مبارک نیاورد که رسماً تفسیر آن بحث را پیچانده! جمله شاگردان کف بالا آوردند از این رندی!

یاران بگفتند در فوتبال آن که با دو پا شوت می نوازد رتبه ای عظیم خواهد یافت شیخ ما بگفت هنر آن باشد که با دودست کد بزنی و دم برنیاوری.

نقل است که مردی آمد و گفت: خواهم که خرقه ی کد نویسان درپوشم. شیخ ما گفت: ما را مسئله ای است، اگر آن را جواب دهی شایسته خرقه باشی. گفت: اگر مردی چادر زنی در سر گیرد زن شود؟ جواب داد: نه... گفت: اگر زنی جامه ی مردی درپوشد هرگز مرد شود؟ مرد گفت: نه... شیخ ما گفت تو نیز چون کد نویس نه ای بدین مرقع پوشیدن کدنویس نگردی.

نقل است که مریدی از شیخ درخواست کرد که مرا تذکره ای ده تا به خدمت قطب الاقطاب پردازش تصویر شیخنا دکتر احمدی فر انار الله برهانه درآیم. شیخ ما رضی الله عنه تذکره ای در داد. چون شیخنا دکتر احمدی فرد بارش داد و به حلقه مریدان او درآمد و در جلسات وعظ و خطابه و سماع و نظر شیخ شرکت همی جست، بدید که مریدان شیخ احمدی فرد از استاذی نام همی برند که قطب شبکه های عمیق و سلطان پلاک خوانی و خلیفه بر حق خدا در کدنویسی روی زمین است. مرید سوال کرد: آن که باشد که از شیخ احمدی فرد برتر باشد که من به مشقت به خدمت این شیخ درآمدم؟ مریدان گفتنند: همین را می دانیم که نامش حسین است و کنیه اش خسروی. مرید گریه ها سر داد و موی پریشان همی کرد و سینه همی چاک داد و بی هوش بیفتاد. چون به هوش آمد مریدان پرسیدند این چگونه حالت بود که بر تو عارض شد؟ جواب داد رهایم کنید که کباب خود را داده ام و به آش همسایه راضی گشته ام! سپس نعلین ها را بر اکتافش در آویخت و پای پیاده و موی ژولیده به خدمت شیخ رفت. شیخ ما عذرش پذیرفت و تا آخر عمر در خدمت شیخ بود.

غفرالله له و لنا. والله اعلم و احکم...