The Shallows: What the Internet Is Doing to Our Brains

با تقریب خوبی میشه گفت کلاً دو گونه کتاب موفقیت زرد داریم: اول گونه ی کتاب های موفقیت زرد بی تربیت و دوم گونه ی کتاب های موفقیت زرد با تربیت. گونه ی کتاب های زرد موفقیت بی تربیت به خواننده دستور می دهد برای رسیدن به قله های پیشرفت باید فلان کار را بکند و بهمان کار را نکند وگرنه خیلی بی عرضه و تنبل و بی لیاقت و غیره تشریف دارد. اما در گونه ی کتاب های زرد موفقیت با تربیت از خواننده خواهش می کند برای نیل به قله های پیشرفت فلان کار را بکند و بهمان کار را نکند وگرنه خیلی بی عرضه و تنبل و بی لیاقت و غیره به نظر خواهد رسید هر چند که در واقع این طور نیست و بقیه غلط میکنن که این طوری فکر میکنن!
اما در کتابی مثل کتاب حاضر نویسنده با آوردن براهین، دلایل و شواهد علمی و شبه علمی خواننده را متقاعد می سازد که اگر فلان کار را بکند یا بهمان کار را نکند یواش یواش ویژگی های انسانی و فکری اش عوض خواهد شد، حال خواننده می خواهد از این سخن پند گیرد و خواه ملال! از آن به بعد خواننده خود اذعان خواهد داشت که اگر چنین کند و چنان نکند تبدیل به بی عرضه ای تنبل و بی لیاقت خواهد شد! 
بعد از خوندن این کتاب با خودم عهد کردم تا آخر شهریور از تلگرام، اینترنت و تلویزیون جز برای کار استفاده نکنم. بیشتر از یک ماه است که از رسانه های مذکور استفاده نکردم. فردا اول مهر ست و فکرش رو هم نمیتونید بکنید که چه هیجانی دارم! مثه هروئینن این لامصبا!

ته دیگ: هم کتابش خوب بود، هم ترجمه اش. اما هرچقدر کیفیات باطنی کتاب خوب بود کیفیات ظاهریش مثه صحافی بد بود!